English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8877 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
marsh land U زمین ماندابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lenitic U ماندابی
mangrove forest U جنگل ماندابی
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
earth U زمین
ground surface U کف زمین
terrain U زمین
aerospace U جو زمین
ground line U خط زمین
real estate U زمین
soils U زمین
cinder tracks U زمین دو
floor U کف زمین
lackland U بی زمین
land n U زمین
floored U کف زمین
earthing U زمین
floors U کف زمین
grass roots U کف زمین
graze U زمین
grazed U زمین
cinder track U زمین دو
globe U زمین
soiling U زمین
earths U زمین
soil U زمین
norland U زمین
grazes U زمین
fields U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
ground U : زمین
floor U کف زمین
acre U زمین
domain U زمین
land U زمین
domains U زمین
tellus U زمین
acres U زمین
ground U زمین
ground U کف زمین
globes U زمین
this earthly round U زمین
geodetically U زمین
field U زمین
extra terrestrial U زمین
fielded U زمین
rooter U زمین کن
gores U زمین سه گوش
gore U زمین سه گوش
mool U زمین خشک
sandy soil U زمین ماسهای
gored U زمین سه گوش
natural ground U زمین طبیعی
paralysis U زمین گیری
speculation U زمین خواری
plants U در زمین قراردادن
neutral earth U زمین خنثی
borderlands U زمین سرحدی
plant U در زمین قراردادن
laird U صاحب زمین
lairds U صاحب زمین
bog U زمین باطلاقی
goring U زمین سه گوش
bogs U زمین باطلاقی
salle d'armes U زمین شمشیربازی
saturated ground U زمین سیراب
mallet field U زمین چوگان
lowland U زمین پست
soil species U نوع زمین
low land U پستی زمین
low land U زمین پست
end U زمین حریف
ended U زمین حریف
ends U زمین حریف
losse earth U زمین خوره
soil strain U فشار زمین
stamp one's foot U پا به زمین زدن
geology U زمین شناسی
quick ground U زمین سست
soil creep U زمین خزه
marchland U زمین مرزی
floor U محدوده زمین
savanna U زمین هموار
floored U محدوده زمین
science of geology U زمین شناسی
measurement ofland U زمین پیمایی
floors U محدوده زمین
mixed graze U توام زمین
mid court U وسط زمین
borderland U زمین سرحدی
scrub land U زمین بایر
measuring rod U گز زمین پیمایی
crust U پوسته زمین
crusts U پوسته زمین
site building U زمین زیربنا
site building U زمین ساختمانی
ground level U تراز زمین
predial or prae U وابسته به زمین
profile line U نیمرخ زمین
terrestrial U زمین خاکی
landward U بسوی زمین
parcelling U تفکیک زمین
paralytic disability U زمین گیری
original ground U زمین بکر
original ground U زمین طبیعی
orbit of the earth U مدار زمین
open country U زمین باز
pronely U روبه زمین
protective earthing U زمین محافظ
terrain U عوارض زمین
permeable ground U تراوا زمین
permeable ground U زمین تراوا
planned chart U کروکی زمین
ground level U سطح زمین
west U مغرب زمین
plat U تکه زمین
physical characteristics U خصوصیات زمین
grounding U زمین کردن
grounding U ایجاد زمین
playing area U محدوده زمین
pervious ground U تراوا زمین
sideline U خط کنار زمین
sidelined U خط کنار زمین
playing court U زمین بازی
sidelines U خط کنار زمین
sidelining U خط کنار زمین
terrain U زمین ناحیه
terrain U نوع زمین
territories U زمین ملک
rammer U زمین کوب
upland U زمین بلند
upland U زمین کوهستانی
uplands U زمین بلند
uplands U زمین کوهستانی
oblique compartment U زمین مورب
nutation U اهتزاز زمین
rear court U انتهای زمین
rootle U زمین راباپوزکندن
rolling country U زمین پوشیده
panhandling U زمین باریکه
panhandles U زمین باریکه
panhandled U زمین باریکه
parterre U در طول زمین
shells U قشر زمین
terrain U زمین عملیات
shelling U قشر زمین
shell U قشر زمین
public d. U زمین خالصه
Recent search history Forum search
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1چندمین
2معنی اسم تیتان چیست؟
1من عاشق تنها فرشته روی زمین شدم
0coopling
0او در حالیکه پا به زمین میکوبید گفت:
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com